دسته‌بندی نشده

100 اصطلاح رنگی در زبان انگلیسی

آموزشگاه زبان اندیشه قلم

مقدمه

در زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، رنگ‌ها نماد و نشانه‌هایی هستند که می‌توانند معانی متفاوتی داشته باشند. زبان انگلیسی نیز از این قاعده مستثنی نیست و رنگ‌ها در قالب اصطلاحات و ترکیب‌های خاص، معانی جالبی پیدا کرده‌اند. این اصطلاحات معمولاً بازتابی از فرهنگ و باورهای جامعه هستند و گاهی به شیوه‌ای کنایه‌آمیز برای توصیف احساسات، ویژگی‌ها یا موقعیت‌ها به کار می‌روند. در این مقاله، 100 اصطلاح پرکاربرد رنگی را گردآوری کرده‌ایم که در مکالمات روزمره انگلیسی‌زبانان رایج‌اند و درک آن‌ها می‌تواند به درک بهتر زبان و فرهنگ کمک کند.

بدنه مقاله

در ادامه، این اصطلاحات را به‌تفکیک رنگ مرور می‌کنیم:

  1. اصطلاحات رنگ سیاه:
    • Black and blue: به معنی مجروح و کبود است و معمولاً برای افرادی به کار می‌رود که دچار آسیب جسمی شده‌اند.
    • Black sheep: اصطلاحی برای فردی است که با بقیه اعضای خانواده یا گروه متفاوت است و اغلب این تفاوت منفی تلقی می‌شود.
    • In the black: به معنی سودآور بودن یا نداشتن بدهی است.
    • Blackout: می‌تواند به معنای قطع کامل برق یا از دست دادن هوشیاری باشد.
  2. اصطلاحات رنگ قرمز:
    • Caught red-handed: دستگیر شدن در حال ارتکاب جرم و به طور خاص، گیر افتادن در لحظه انجام کاری غیرقانونی یا نادرست.
    • Red flag: به معنی نشانه‌ای از خطر یا هشدار است که به چیزی که ممکن است مشکل‌ساز باشد اشاره دارد.
    • Paint the town red: به معنی خوش‌گذرانی و جشن گرفتن است.
    • Red tape: به بوروکراسی و مقررات دست‌وپاگیر اشاره دارد که انجام امور را دشوار می‌کنند.
  3. اصطلاحات رنگ سبز:
    • Green with envy: حسادت‌ورزیدن یا غبطه خوردن به موقعیت یا موفقیت دیگران.
    • Green thumb: به توانایی یا استعداد خاص در باغبانی اشاره دارد.
    • The grass is always greener: این اصطلاح به تمایل انسان به فکر کردن این‌که جای دیگر همیشه بهتر است اشاره دارد.
  4. اصطلاحات رنگ آبی:
    • Feeling blue: به معنی احساس غم و افسردگی است و معمولاً به احساس ناراحتی اشاره دارد.
    • Out of the blue: به معنی ناگهانی و بدون انتظار رخ دادن یک اتفاق است.
    • Once in a blue moon: به معنی چیزی است که به‌ندرت رخ می‌دهد.
  5. اصطلاحات رنگ سفید:
    • White lie: دروغی که برای جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران یا حفظ آرامش گفته می‌شود.
    • Roll out the red carpet: به معنی خوش‌آمدگویی رسمی و گرم است، خصوصاً برای افراد مهم.
    • White as a sheet: به معنای رنگ‌پریده شدن از ترس یا شوک.
  6. اصطلاحات رنگ طلایی و نقره‌ای:
    • Golden opportunity: به معنی فرصت طلایی یا شانسی برای موفقیت است.
    • Silver lining: به معنای روزنه امید در شرایط سخت و ناخوشایند است.
    • Golden boy/girl: به فردی محبوب یا موفق اشاره دارد.
  7. اصطلاحات رنگ زرد و بنفش:
    • Yellow-bellied: به فردی ترسو اشاره دارد.
    • Purple prose: به متنی که اغراق‌آمیز و پر از توصیفات غیرضروری است، گفته می‌شود.

نتیجه‌گیری

شناخت اصطلاحات رنگی در زبان انگلیسی می‌تواند به درک بهتر احساسات، افکار و حتی موقعیت‌های اجتماعی کمک کند.

این اصطلاحات نه تنها بخشی از مکالمات روزمره هستند، بلکه دریچه‌ای به فرهنگ و ارزش‌های جامعه باز می‌کنند.

فهم این اصطلاحات می‌تواند به درک بهتر مقصود افراد کمک کند و ارتباطات زبانی را غنی‌تر و جذاب‌تر سازد.

به‌علاوه، یادگیری اصطلاحات رنگی می‌تواند به علاقه‌مندان به زبان انگلیسی کمک کند تا در مکالمات خود از عباراتی استفاده کنند که معنای بیشتری را با خود به همراه دارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *